عشق من بی نهایتی است مطلق...

ببین حلّاح که: خوانده، سرِ دار

اناالحقّی که بود از مهر، سرشار

چه کاری داده احساسش به دستش؟!

بیا بانو از عشقت دست بردار!

زهرا حکیمی بافقی، کتاب دل‌گویه‌های بانوی احساس، ص ۲۱۹، اصفهان، نشر کاشف، بهار ۱۳۹۹.

عشق من بی نهایتی است مطلق......

دو غزل از کتاب آوای احساس پیشکش حسّ زلالتان:۱من چه سازم، در فراقت، با تمامِ لحظه‌ها؟پرکشید از شوق رویت، دل زِ بامِ لحظه‌ها!می‌شمارم لحظه‌ها را، ازبرای دیدنت؛تا در آغوشت بسازم، اغتنامِ لحظه‌ها!کامِ احساسِ دلم، شیرین شود، با تو فقط؛تا تو باشی، عشق می‌گردد، به کامِ لحظه‌ها!دل بنوشد شورِ شیرین، با تو از جامِ جنون؛مست گردد، عاقبت، جانم زِ جامِ لحظه‌ها!(۱)عشقِ تو، شورِ عطش، جاری کند، در قلبِ من؛شوق گیرد قلبم از، شُربِ مدامِ لحظه‌ها!(۲)از شکارِ لحظه‌ها، دل، عشق می‌خواهد؛ وَ من،می‌نشینم با امیدش، در کنامِ لحظه‌ها!جامِ سرشارِ دلم، جاری شود، تا ناکجا؛تا که عشقم را بخوانی، از پیامِ لحظه‌ها!ثانیه‌ها، جان گرفتند از گُلِ نامِ تو باز؛لحظه لحظه، دل شمرده، نبضِ نامِ لحظه‌ها!لحظه‌ها، از بودنِ تو، شاد می‌گردد؛ عزیز!منتظر هستم بیایی، در تمامِ لحظه‌ها!زهرا حکیمی بافقی (کتاب آوای احساس)۲باز، آهوی دلم، گشته، شکارِ لحظه‌ها!تورِ غم، در پای جان؛ جان شد به تارِ لحظه‌ها!تار شد، چشمانِ دل؛ شد تار و پودم، تارزن؛تارتن، خفته، میانِ بغضِ تارِ لحظه‌ها!(۳)می‌فشارد، هر زمانی، چنگِ غم، جانِ مرا؛نغمه‌های جان، شد از نو، تار و مارِ لحظه‌ها!(۴)کاش، برگردد زمانی که: دلم با تو، شود،شاد با حسّ عطش، در رهگذارِ لحظه‌ها!دل به تکرارِ تپش، دل دل کند، با تارِ عشق؛هم‌نوای دل شود، گیتار و تارِ لحظه‌ها!طی کنم، کوچه، به کوچه، کوچه‌های عاشقی؛در جوارِ تو، بگردم، هم‌جوارِ لحظه‌ها!دست، در دستت گذارم؛ سر به بالینت نهم؛بوسه‌ها بارم زِ جان، با اعتبارِ لحظه‌ها!بسپُرم قلبم به تو، در بیشمارانِ عطش؛عشق را جاری کنم، در بیشمارِ لحظه‌ها!در اناالحقِّ جنون، نجوای جان، بانگی زند؛هم‌قدم با دل بگردم، سر به دارِ لحظه‌ها!زهرا حکیمی بافقی (کتاب آوای عشق من بی نهایتی است مطلق......

به نام یگانه‌ی مهرآفرین! عشق من بی نهایتی است مطلق......

خدای را دوست دارم، زیرا،بی‌نهایت سخاوت دارد،بی‌نهایت آبی است،بی‌نهایت دریاست...*** ســلام! ***آنـچـه در ایــن وب می‌خــوانــیـد:دل سروده‌ها؛ نوشته‌ها و دل‌نوشته‌‌های من است،بــا اندک چــــاشنی‌ای،از شـاه‌بیـتهای اشعار شیرین پارسی.دل‌سروده‌‌هایم پیشکش شمایان که:* قلبی مهربان دارید؛ ** نگاهی گرم؛ ** دستانی نوازشگر؛ ** سینه‌ای دریایی؛ ** اندیشه‌ای آسمانی؛ ** و وجود نازنینی، ** سرشار از مهر و محبّت! *❤️❤️❤️*بانویی، از جنس احساسم؛ بدان:بی تو می‌میرد دل دیوانه‌ام...*❤️❤️❤️*بانوی احساس قلبم، می‌سراید زندگی،با تپش‌های دلی که: گشته سرخ از نای جان!*❤️❤️❤️"بانویی، از شعر و احساسم"؛ فقط،مهر را در سینه‌ام، پرورده‌ام!در تمام لحظه‌های بی‌نفس،شعر دل، از نبض جان آورده‌ام!با وجود خشک‌سالی‌های عشق،عشق را پرشور باور کرده‌ام...❤️❤️❤️زهرا حکیمی بافقیمتخلص به:بانوی احساسالهه‌ی احساسبا نام اختصاری:الف_احساسدبیر و کارشناس ارشد ادبیاتنویسنده؛ ترانه؛ سپید و کلاسیک سرا.❤️❤️❤️آثارِ مکتوبِ من:۱_‌خانواده در شاهنامه. (کتاب مستخرج از پایان‌نامه‌ی کارشناسی ارشد)، اصفهان: بهچاپ. ۱۳۹۱.۲_ آدینه‌ی انتظار، شهید فهمیده. ۱۳۹۲.۳_ راز و نیاز،، اصفهان: شهید فهمیده. ۱۳۹۲.۴_ دل‌نامه‌ها و آفرین‌نامه‌ها.(توصیفی از شهید و ترسیمی از خط سرخ شهادت)،  اصفهان: آشیانه‌ی برتر. ۱۳۹۴.۵_ایثار در خیبر (یادمان شهید مجید سعادتجو)، اصفهان: دارخوین. ۱۳۹۵.۶_ صدای پای احساس، (دل‌سروده‌های احساسی و عاشقانه)، اصفهان: دارخوین. ۱۳۹۵.۷_ گل‌های سپید دشت احساس، (۷۰۰ قطعه سپید عاشقانه و احساسی)، اصفهان: دارخوین، ۱۳۹۷.۸_ آوای احساس، (۲۶۰ غزل)، اصفهان: نقش نگین، ۱۳۹۷.۹_ ققنوس احساس، (دفتر مثنوی، مثنوی‌غزل، غزل‌مثنوی و چهارپاره)، اصفهان: کاشف عشق من بی نهایتی است مطلق......